خدایا بحق آنکه ترا هیچ حاجت نیست
بر ما رحمت کن که ما را هیچ حجت نیست
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی / با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش / عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن / در بیابان بلا تصویری از سقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم / گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید
ساقی مجلس، بیار، باده باسود را
مطرب مجلس بخوان نغمه داوود را
خادم مجلس بسوز مجمره عود را
ز صیقل می بشوی دل غم آلود را
رب انصرنی بخوان من القوم المفسدین
دل من از پرده شد برون به سیر مقام
ز لطف حق کرد سیر مقام ها را تمام
حق لاشریک له است تو گوش کن این کلام
نه بعد احمد رسول نه بعد مهدی امام
گر کرد دعوی کسی اعرض عن الجاهلین
مه من از پرده گر برون شود آشکار
شود به فرمان او تمام لیل و نهار
ز مقدمش می شود جهان همه لاله زار
زلطف حق منصبش صاحبة الاختیار
محمد بن الحسن ذوالقوه المتین
ز پرده غیبت چون برون شود آنجناب
به نور رویش کند سجده مه و آفتاب
یا ایها النادمون یهدی الیه اناب
دست من و دامنش یوم یقوم الحساب
شها مرا دست گیر منم من المحسنین
شها به درگاه تو غریب با صد نیاز
نشسته تا کی رخت درآید از پرده باز
به طاق ابروی تو کند دو رکعت نماز
سایل درگاه شه کی شده محروم باز
صاحب فضل متین ارحم علی السائلین
تهیه شده از مجموعه اشعار غریب شهسواری(ادیب العشایر)
شادی روحش صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
دخترم!
... و دیروز جز یک رؤیا نیست
و فردا جز یک خیال
امروز را اگر زیبا زندگی کنی
دیروز تو سرشار از رؤیای شادمانی خواهد بود
و فردای تو تصویری از امید
پس !!
به امروز خوب بنگر
نگران فردا مباش
و شادمانه به امروز سلام کن
سلام غزل