یک پادشاه ثروتمند در اتاق جواهراتش ده کیسه طلا داشت.

 وزن تمام کیسه ها یکسان بود و تکه های کوچک طلای داخل آنها ، هرکدام پنج گرم وزن داشتند.

 یک روز یک کیسه طلا به سرقت رفت و سارق به جای آن یک کیسه جدید که داخل آن تکه های طلای چهار گرمی بود، گذاشت.

 پادشاه متوجه این تعویض شد.

دست بر قضا همان روز پسر جوان پادشاه کشور همسایه به خواستگاری دختر پادشاه آمد.

پادشاه ماجرای این سرقت را با او در جریان گذاشت و گفت :

( اگر بتوانی فقط با یک بار وزن کردن، به من بگویی که کدام کیسه سبک تر است ، می توانی با دختر من ازدواج کنی.)

تهیه شده از کتاب (پرورش حافظه) یورگ.بی.تایلاکر با ترجمه کتایون تجلی